جیگر مامان تازگیها هی میگی (دد) (بابا) (علی) . بهت میگم بدو بیا هی سرتو تکون میدی میگی تو بیا الهی مامانت فدات بشه . هر جا مامانی میره دنبالش میری آرومو قرار نداری . عاشق پستونکتی هر موقع آرتین کوچولو رو میبینی کمین میکنی کی پستونکش از دهنش میوفته سریع میری پستونک اونو بخوری چند روز پیش دستتو گذاشته بودی به رادیاتور که بلند بشی بایستی یک دفعه دیدم جیغ میزنی اخه رادیاتور داغ بود دخملی مامان دستش سوخت از اون روز به بعد دیگه نزدیک هیچ بخاریی نمیشی میترسی تا مامانی میبردت نزدیک بخاری گرم بشی سریع مامان و سفت بغل میکنی الهی من قربون اون دستت بشم که سوختش ...